استعمارگران نظام سلطه در جهان آن زمان، برای سلطه بر کشورهای مسلمان، سالها زبان عربی آموختند تا بتوانند بر مفاهیم کتاب مسلمانان مسلط شوند، آنها فهمیده بودند که در زمانهای مختلف، آیات این کتاب را گروهی از عالمان و روحانیان تفسیر می کردند، و دریافتند که رهبرانشان هوشیاری لازم را برای مبارزه علیه سلطه گران دارند، آنها اول دولتمردان آنها را زیر نفوذ و تسلط خود گرفتند، چرا که برای رشد سیاسی خود به مسستعمرات جدید نیاز داشتند، تا کمپانی هند شرقی را در کشورهای دیگر جهان تکرار کنند، درست بعد از انقلاب اسلامی و شناخت مذهب تشیع بود که پی بردند، نقشی را که هندوستان درآن زمان برای بریتانیا بازی کرد، اینک عربستان باید این نقش را برای آمریکا، و علیه ایرانِ شیعه، بازی کند.
این سلطه گران با دست بردن در جیب کشورهای جهان سوم به پیشرفت و ثروت رسیدند، و با نفوذ در آن کشورها، ادعا کردند، اگر این کشورها می خواهند مثل ما پیشرفته شوند، باید اول فرهنگ ما را بپذیرند، آنها با ادعاهای واهی حقوق بشر، دموکراسی، امنیت جهانی و بی حجابی، خود را برتر از انسانهای دیگر نشان دادند، تا اراده برخی انسانهای ضعیف را تحت فرمان خویش بگیرند، هر زمانی هم که با تهدید، وابستگی و قدرت نظامی نتوانستند به این هدف برسند، با حیله گری از طریق مذاکرات و توافقات به این خواسته خود رسیدند.
اینک در داخل و خارج از ایران، کسانی از برجام دفاع می کنند، که کینه توزترین، دشمن ترین به انقلاب و مردم ایران هستند، برجامی که باید نشانه قدرت و اقتدار ایران، و ذلت و درماندگی آمریکائیان می بود، اینک پاشنه آشیل ایران برای زیاده خواهی سلطه گران شده است، برجام برای حقانیت انقلاب اسلامی و قدرت ایران در جهان، نماد عقب افتادن انقلاب اسلامی شد.
امروز وظیفه سنگینی از جانب خداوند به مردم ایران محول شده است، و آن حفاظت از پیروزی بزرگترین و با شکوهترین انقلابی است، که از اسلام ناب سرچشمه گرفته و به سرانجام رسیده، تا در چشم مسلمانان و مستضعفان جهان، نشانی باشد از بزرگی خالق جهان، اما بزرگی آن زمانی ارزشمند و خیره کننده است، که برای خدا و در راه اهداف اسلام ناب، ظلم ستیزی و هدایت انسانها باشد، و طرفدارانش روز به روز بیشتر شوند، و در جای جای جهان تکرار شود، و کوچکی آن زمانی آشکار خواهد شد که به انحراف کشیده شود، ارزش های انقلاب به فراموشی سپرده شود، حرف حق را افراطی بخوانند، زورگوئی را تمدن جهانی بنامند، خداوند را از محاسبات سیاسی خود کنار بگذارند، دولتمردانی مذهبی داشته باشند که جهان بینی مذهبی نداشته باشند، و خود را مالک انقلاب بدانند، حال آنکه امام خمینی (ره) فرمود: صاحب اصلی انقلاب توده های مردم هستند.
زمانی در ایران مردم زیر استبداد و زنجیر دیکتاتوری رژیم منفور ستم شاهی بودند، اما اینک رهروان انقلاب، حاکمیت خداوند را به لطف این انقلاب در جهان پیاده کرده اند، تا یادشان بیاید کجا بودهاند و اکنون به کجا رسیدهاند، باید راه واقعی امام راحل را ادامه بدهند، امامی که خود را در محضر خدا می دید، استقلال و منیَتی نه برای خود، و نه برای دشمنان خدا نمی دید، برای کدخداها کمترین حیثیتی قائل نبود، لذا نه می ترسید، نه مأیوس می شد و نه هرگز دچار غرور می گشت، او ایمان داشت این انقلاب با اراده و کمک خداوند مکانی برای ظلم ستیزی است، تا به مومنان و مستضعفان بشارت بدهد و به کافران هشدار .
در روند تاریخ انقلاب اسلامی معمولا حق جویان و انقلابیون واقعی مورد حمله های لفظی غیر انقلابیون قرار داشته اند، در ایران زمانی بود که معتقدان واقعی به انقلاب اسلامی، مورد ترور و بمب گذاری قرار می گرفتند، اما سرانجام رحمت خدا بر آن قرار گرفت، تا انقلابیون واقعی به این شکل شاهد نظامی قدرتمند باشند، و این انقلاب در تاریخ جهان معاصر، برای همیشه یادگار و نمادی شد، از قدرت خداوند بزرگ، برای مسلمانان دوستدار خاندان اهل بیت پیامبر خاتم (ص)، مردم ایران خدا را سپاسگزارند که این انقلاب بزرگ را بر آنها ارزانی داشت، و آنها را قدرتمندترین انسانهای روی زمین از لحاظ عقیده، ایمان و قدرت قرار داد، هیچ انقلابی بدون بزرگ رهبری که آن را رهبری کند پایدار نمی ماند، و مردم ایران سپاس می گویند خداوند عالم را که بزرگ رهبرانی از مقرب ترین بندگانش را برای رهبری انقلاب به آنها ارزانی داشت، شکر می کنند خداوند را که مقرب ترین بندگانش از هوشمندترین انسانها هستند.
و اما در تاریخ انقلاب اسلامی ایران روسای جمهوری زیادی آمده اند، که بعضی از آنها توانستند با ایمانی کامل وظیفه الهی انقلابی خود را با اقتدار و احترام به اتمام برسانند، و یا برعکس خائن، سازش کار یا بی آبرو شدند و در نزد مردم ایران و تاریخ انقلاب رسوا شدند.
جمهوری اسلامی ایران بعد از انقلاب اسلامی در سال57 رئیس جمهوران زیادی داشته و همه نوع آن را تجربه کرده، هیچ راهی برای پس رفت یا پیشرفت ایران و عزت اسلام نیست که شش رئیس جمهور قبلی آن را طی نکرده باشند، اولیش بنی صدر بود، دومی شهید رجائی، سومی آیت الله خامنه ای (حفظ اله)، چهارمی هاشمی رفسنجای، پنجمی محمد خاتمی، ششمی دکتر احمدی نژاد، و حالا مردم ایران حق دارند بدانند آقای روحانی تصمصم دارد بعد از خاکستر برجام، در مدار کدامیک از این ریاست جمهوران قرار بگیرد، نمی شود ادعای راه و مرام رئیس جمهوران دوم یا سوم را به زبان آورد، ولی در عمل راه رئیس جمهوران چهارم یا پنجم را ادامه داد.
ارزش انسان نزد خداوند تنها انجام درست و کامل وظیفه ای که خداوند بر دوش هر کدام از مسئولین نهاده است مهم است، ارزش آدمی به عملکرد اوست نه مقام و یا رتبه ظاهریش، و این عملکرد اگر در راه رضای خدا و خدمت به مردم به دور از حُب و بغض دنیوی باشد ارزشمند است، و هر چه مسئولیتِ مسئولان نظام بزرگتر باشد، خداوند از آنان بازخواست بیشتری خواهد کرد، چرا که کوتاهی و قصور مسئولان، باعث پس رفت و تباهی بیشتر جامعه است.
آمریکائی ها می دانند خیلی از فرصت ها در خیلی از شرایط دیگر قابل تکرار نیستند، فرصت برجام هم از همین نوع است، دولت اعتدال با رابطه با آمریکا و توافق برجام می خواست چند مشکل را یک جا حل کند، و همین باعث شکست اش در برجام شد، هنوز هم اکثریت برنامه هایشان را در رابطه با آمریکا تعریف کرده اند، و نمی خواهند اشتباه پر زیان خود را بپذیرند.
دولت اعتدال اینک متهم است که با توافق برجام، تا حد زیادی ابتکار عمل را از دست سیاست مداران و مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران خارج کرده، و اکثر برگهای برنده ایران را برای جلوگیری از زیاده خواهی بیشتر دشمنان ایران سوزانده است، مردم ایران حق دارند بدانند، مسئولان دولتی با ثروت ملی و دست آوردهای انقلاب، که با ثمره خون شهدا، و آرمانهای خمینی کبیر شکل گرفته چکار می کنند.
بعضی از مسئولان دولتی در سخنرانی های خود نابودی ارزش های انقلاب، اراده و عزت داخلی مردم ایران را در قالب دوستی و خیرخواهی مردم، و برای پیشرفت، رفاه و دفاع از خون شهدای هسته ای بیان می کنند، در حالی که مردم ایران به ماهیت کسانی که با کلمات فریب دهنده، وعده های تحقق نیافته خود را توجیه می کنند آشنا شده اند، کسانی که به جای عذر خواهی از مردم، دروغ های خود را تفسیر می کنند، در واقع همین رفتارهای فریبکارانه، موجب دشمنی های بیشتر آمریکا شده است.
انسان به ضد خودش شناخته می شود، مسئولان اعتدال بهتر است اول ببیند مخالفان و منتقدانش چه کسانی هستند تا بدانند در چه مسیری در حال حرکت اند، اگر منظور سخنان اخیر آقای روحانی از کلمه افراط و افراطی، دلسوزانی هستند که اقتدار ایران را در هشت سال جنگ تحمیلی در جهان شکل داده اند، این سخن به این معنی است که می خواهند دو قطبی در جامعه بوجود آورده تا مردم را بر سر یک دوراهی قرار بدهند، تا حواس مردم را از وعده های دروغین خود پرت کنند.
دولت تدبیر در حالی دو سال و نیم مذاکره کرد، و چنان از گشایش کارها سخن می گفت، که اقتصاد کشور در نتیجه معطل ماندن، به امید رسیدن به توافق، روز به روز نابسامان تر شد، بیکاری، گرانی، فقر و رکود افسار گسیخته، نتیجه مستقیم سیاست مذاکره با آمریکا بود، که مشکلات متعددی را برای مردم به دنبال داشت.
این دولت در حالی روی دلسوزان نظام کلمه افراطی می گذارد که آثار، علائم و نتایج توافق برجام از همین حالا خود را نشان داده است، روح برجام دیگر چیست؟ که ایران آن را رعایت نکرده، بله روح برجام رفتار این دولت است که آمریکا را به نتیجه بخشی فشار امیدوار کرده، اصطلاحی است که هیچ ارتباطی با اصل توافق هسته ای ندارد، فقط نشان می دهد که آنها به این نتیجه رسیده اند، که تنها راه غلبه بر جمهوری اسلامی مذاکره است، وقتی آقای ظریف به همتای آمریکائی اش می گوید برجام دیگری در کار نیست، یعنی قبول کرده اند که در برجام بازنده بوده اند، که طمع آنان را برای برجام های دیگر برانگیخته اند.
کسانی که بعد از شکست وعده حلِ صد روزه اقتصاد ایران، همه ارزش های انقلاب، ثمره خون شهدا و آرمان های امام راحل را به چرخاندن چرخ معیشت مردم، در نچرخیدن چرخه هسته ای و در برداشته شدن تحریم ها در بستن با کدخدا گره زدند، پیشرفت هسته ای و عزت داخلی مردم ایران را سرکوب کردند، حال هیچ جوابی به مردم نمی دهند، سکوت می کنند و باز به مردم وعده می دهند، دلسوزان نظام را که برای این انقلاب خون داده اند، افراطی، بی سواد، بی شناسنامه و هزار چیز بی اهمیت دیگر خطاب می کنند.
برجام بر اساس دشمنی آمریکا علیه هویت و پیشرفت مردم ایران بنا شده، و اگر مسئولان دولت بر ادامه راه نادرست خود اصرار کنند، دیر نباشد که منفور مردم خواهند شد، و کسانی که منفور مردم شوند منفور خدا هم خواهند شد.
برجام بهانههای طمع غرب در ایران را زیادتر کرد، این تفکر، همان تفکر سرخورده کردن و خلع سلاح جوان ایرانی است، این زیاده خواهی های نظام سلطه باعث شد، ملت ایران در مقابل یک جبهه وسیع دشمن قرار بگیرند، و این به خاطر راهبرد غلط مسئولان اعتدال است که نظام سلطه، قدرت دیپلماسی و شیوه جنگیدن با زورگویان تاریخ را نمی شناسند و به وعده های خداوند هم ایمانی ندارند.
زمانی که آقای روحانی با اوباما تلفنی حرف زد، دیگر نباید ادعا کند که با این کار قدرت ایران زیادتر شد، یا منافع ملی کشور اضافه شد، برعکس ایران ضعیف شد و متحدان ایران در محور مقاومت، هیچکدام از این اتفاق خوشحال نشدند، آنها حق داشتند نگران شوند، چرا که ایران قدرتمند متحدانش را آسوده خاطرتر می کند.
در حالی آمریکائیان برای جلوگیری از رشد انقلاب اسلامی و نفوذ اسلام واقعی، نسخه های بدلی اسلام را درست کردند و آنها را مستقیم و غیر مستقیم تقویت می کنند و به جان هم پیمانان ایران می اندازند، که تجربه تاریخی ایران و غربیان به ما می گوید، از آن زمان که استعمارگران پایشان را به داخل ایران گذاشتند، بیشتر از طریق همین مذاکرات ها توانستند قراردادهای خائنانه و معاهده های ننگین و تحمیلی خود را با دادن وعده های فریبنده، تجزیه ایران را به سرانجام برسانند.
تعامل با جهان بدون محاسبات انقلابی، ایستادگی و مقاومت برای تحقق اهداف و مصالح نظام و کشور به سرانجام نمی رسد، چرا که آمریکائیان، این جنایتکارانِ بی مقدار، هر چقدر قدرتمندتر شوند، در کشتار و غارت سرزمین های مسلمانان تواناتر و گستاخ تر می شوند.
در آخر درود می فرستیم به سپاه پاسداران، که از طرف مردم ایران جواب دشمنی روزافزون مردم ایران، و دشمنان اسلام را داد، و با آزمایش موشکهای خود و نوشتن جملات تهدید آمیز روی موشک ها، برای رژیم منفور اسرائیل این پیام را ارسال کرد، اگر تو میمون های مقلد کاخ سفید را مجبور می کنی ما را تهدید کنند ولی ما عمل می کنیم.